افتاب حقیقت | ||||||||||||||||||||||||||||
همسفر مهتاب
v امروز : 17 بازدید v دیروز : 8 بازدید v کل بازدیدها : 121927 بازدید
|
ابن راوندی که بود؟ ابوالحسن احمدابن یحیی ابن اسحاق راوندی اهل قصبه ( راوند ) بود و راوند بین کاشان و اصفهان قرار داشت . او در 19 سالگی تمام علوم زمان خود را فرا گرفت و دیگر علمی نمانده بود که نداند هیچ یک از واجبات دین را ترک نمی کرد . اولین کتاب خود را به اسم ( لاابتدا و الاعاده ) در ری نوشت . در ان کتاب و در کتاب دوم خود به اسم ( الاسماء و الاحکام ) نشان داد که یک مسلمان صمیمی و متعصب می باشد . اما بعد کتابهایی نوشت که نه فقط در ان به فروع دین اسلام حمله ور گردید بلکه اصول دین را هم مورد حمله قرار داد . او در اغاز نسبت به ائمه شیعه از جمله جعفر صادق (ع ) که 50 سال قبل از تولد او زندگی را بدرود گفته ابراز ارادت می کرد نه فقط مذهب شیعه را مورد تردید قرار داد بلکه بنای مخالفت شدید را به اصول اسلام گذاشت و چند کتاب یکی بعد از دیگری علیه توحید نوشت . بنا بر گفته ابن راوندی خداوند در اغاز داری هیچ یک از صفاتی که به او نسبت داده بودند نبوده و بعد از اینکه به وجود امد به تدریج ان صفات را برای خود به وجود اورد اگر ابن راوندی این گفته را در قرون وسطی در اروپا بر زبان می اورد او را محکوم به مرگ می کردند و در اتش می سوزانیدند یا اینکه به طریقی دیگر به هلاکت میرساندند . اما در نیمه اول قرن سوم هجری هیج کس مزاحم او نشد و در صدد بر نیامد که کتابهای او را بشوید و یا بسوزاند . فقط به او جواب می دادند . فرهنگی که حضرت صادق (ع ) به وجود اورد انقدر علاقه به بحث ازاد داشت که کفر ابن راوندی را نشنیده می گرفت و ان را جزء بحثهای فلسفی بشمار می اورد و کسی در صدد بر نمی امد که به جرم مرتد شدن وی را دستگیر و محاکمه کند و به کیفر برساند . بر طبق کیش اسلام ان کس که مسلمان است و مرتد می شود بایستی به قتل برسد معهذا باز کسی مزاحم ابن راوندی نگردید ولی همچنان به وی جواب میدادند ابن راوندی اولین کسی است که گفت بدن ما در تمام دوره عمر از دشمنانی احاطه شده که قصد دارند ما را معدوم نمایند اما در داخل بدن ما چیزهایی به وجود می اید که ان دشمنان را دفع میکنند و نمی گذارند که انها بر ما چیره شوند . ابن راوندی علاوه بر اینکه در طب نظریه های جالب توجهی داشته چون از نسل دوم یا سوم شاگردان جعفر ابن صادق (ع ) بوده در شیمی هم بدون اطلاع نبوده و بطوری که میگویند کیمیاگر به شمار می امده است. از این جهت ما شمه ای از زندگی ابن راوندی را ذکر کردیم تا نشان بدهیم در فرهنگ مذهبی که جعفر صادق(ع ) بنیان نهاده بحث چقدر ازاد بوده و هیچ کس را به مناسبت نظرهایی که ابراز می کرد مورد ازار قرار نمیدادند. رمز نیرومندی فرهنگ مذهبی جعفر صادق (ع ) در این بود که از چهار رکن ان فرهنگ فقط یک رکن ان را مذهب تشکیل می داد و سه رکن دیگر عبارت بود از ادب - علم - عرفان در تاریخ جهان سابقه ندارد که ادب و علم در هیچ مکتب مذهبی به اندازه فرهنگ مذهبی جعفر صادق (ع ) اهلیت داشته باشد . انقدر ادب و علم در فرهنگ مذهبی ایشان درای اهمیت بود که محقق از خود می پرسد - ایا در فرهنگ مذهبی اهمیت ادب بیشتر بود یا اهمیت مذهب ؟ و ایا علم زیادتر اهمیت داشت یا به مذهب بیشتر اهمیت می دادند ؟ جعفر صادق (ع ) میدانست و میگفت که یک مومن برای اینکه دارای ایمان متقین بشود باید از علم و ادب برخوردار باشد . او می گفت ایمان یک فرد عامی سطحی و بدون ریشه است .او به مناسبت عامی بودن نمیتواند بفهمد که به چه ایمان دارد و برای چه ایمان دارد و چون ایمانش دارای ریشه نیست ممکن است روزی ایمان را از دست بدهد. اما ان مومن که از ادب و علم برخوردار می باشد چون می داند به چه و برای چه ایمان دارد تا روزی که زنده است ایمانش متزلزل نمیشود . جعفر صادق (ع ) برای اینکه نشان بدهد که ادب چگونه ریشه ایمان را عمیق و تقویت می کند از مذاهب دیگر هم مثال می اورد و می گفت : وقتی اسلام توسعه یافت از جزیرة العرب وارد کشورهای دیگر شد سکنه عامی ان کشورها زود اسلام را می پذیرفتند اما انها که از ادب و علم برخوردار بودند اسلام را نمی پذیرفتند و مدتی که گذشت و بر انها محقق شد که اسلام دین دنیا و اخرت است ان را پذیرفتند . جعفر صادق (ع ) در مورد ادب تعریفی کرده که تصور نمی کنیم جامع تر از این تعریف : تعریفی از ادب شده باشد . او گفته است که ادب عبارت است از : جامه ایست که بر انچه که میگویند و می نویسند می پوشانند تا در گوش و ذهن شنونده و خواننده جالب تر جلوه کند . باید توجه نمود که جعفر صادق (ع ) نمی گوید که انچه می گویند و می نویسند بدون ان جامه جالب نیست اما بدون ان جامه هم گفته و نوشته ها را جالب می داند منتهی میگوید که وقتی جامه ادب را بر انها بپوشانید جالب توجه تر میشود . ایا در دوازده و نیم قرن از زمان شهادت اما جعفر صادق (ع ) گذشته تا امروز کسی از ادب تعریفی کرده که اینطور کوتاه و جامع و منطقی باشد. امام جعفر صادق (ع ) از جمله افراد نادر بود که به ادب و علم هر دو علاقه داشت . بالای سر ایشان در محلی که برای تدریس نشسته بود این بیت به نظر می رسید الیس الیتیم قدمات والده - ان الیتیم یتیم العلم و الادب یعنی یتیم ان نیست که پدرش مرده بلکه ان است که از علم و ادب بی بهره می باشد . ایشان در نیمه اول قرن دوم هجری مشوق اثار ادبی منثور شد بطوری که میتوان گفت بوجود اورنده رشته ادبی منثور در زبان قوم عرب ایشان بوده می گویند که جعفر صادق (ع ) اولین کسی است که در قوم عرب جایزه ادبی را بر قرار کرد . در این که جعفر صادق (ع ) برای نویسندگاه اثار ادبی منثور جایزه در نظر گرفت تردیدی نداریم در نظر ایشان ادیب فقط ان نبود که شعر بسراید یا خطابه ای را فی البداهه ایراد کند یا خطابه ای را بنویسد و انگاه بخواند بلکه هر کس که در هر رشته ای چیزی را به نظم در می اورد یا چیزی به نثر می نوشت که بنا برا تعریف ایشان از ادب جالب تر بود ادیب محسوب میشد جعفر صادق ادب و علم را نه فقط از لحاظ فرهنگ مذهبی ضروری می دانست بلکه برای بالا رفتن حیثیت انسانی و تقویت صفات نیکو در ادمیان ادب و علم را مورد لزوم می دید او می فهمید در جامعه ای که افراد ان ادیب و عالم باشند تجاوز به حقوق دیگران بندرت دیده میشد و اگر هم از ادب و علم برخوردار بشوند روابط افراد در تمام قسمتها تسهیل می گردید . ایشان فرهنگ مذهبی را که چهار رکن ان در نظر و ( مذهب - ادب - علم - عرفان ) بود برای بقا و تقویت مذهب شیعه خیلی مفید تر و موثر تر از ساختن بناهای بزرگ برای همان مذهب می دانست . ایشان برای مذهب شیعه بنایی چون ( سنت پیر )( نام کلیسایی است ) نساخت اما فرهنگ مذهبی که وی بوجود اورده بیش از ( سنت پیر ) دوام کرد . یک بنای مذهبی را میتوان را میتوان ویران نمود همانطور که اولین کلیسای سنت پیر را ویران نمودند اما کسی نتوانست فرهنگ مذهبی جعفر صادق (ع ) را از بین ببرد . نویسنده : بانو رضوی
با سلام خدمت دوستان بهتر دیدم برای اشنایی بیشتر شما عزیزان مختصری از کتاب مغز متفکر جهان شیعه ( ترجمه شادروان ذبیح الله منصوری ) را به اختصار بیان دارم تا با علاقه مندی بیشتر پیگیر مطالب ارائه شده دراین بلاگ باشید این سری مطالب بصورت هفتگی به روز خواهد شد امید که مورد توجه همه جستجوگران فهیم قرار بگیرد با تشکر بانو -------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------- امام جعفر صادق (ع ) بودند که : 1 - برای اولین بار عقیده ارسطو را مبنی بر عنصر بودن خاک و هوا مورد ایراد قرار دادند: ( ایشان فرمودند که خاک یک عنصر بسیط نیست و مرکب از عناصر گوناگون است و نیز باد ( هوا ) هم عنصر بسیط نیست و مرکب از عناصری است که با هم هوا را تشکیل می دهند ) 2 - مذهب شیعه را از نابودی نجات دادند. ( اولین قدم امام در جلوگیری از اضمحلال شیعه مخالفت با عقیده ای بود که گویا به تقلید از مسیحیان بین مسلمین و شیعیان بوجود امده بود مبنی بر اینکه عده ای بر ان بودند که پیغمبر اسلام (ص) ئ غلی ابن ابی طالب (ع ) را و بعد از او حسین بن علی و علی بن حسین و محمدبن علی که ائمه شیعیان می باشند دارای جنبه ملکوتی جلوه دهند . از اولین روز تدریس امام صادق (ع ) شدیدا با این نظریه مخالفت کردند و فرمود که سرشت پیغمبر و سرشت اجدادم و خود من سرشت خدایی وجود ندارد و پیغمبر صریح گفت من انسانی هستم مثل شما امام می فرمود که پیغمبر اسلام و ائمه انسان هستند و هیچ یک از انها ماهیت خدایی ندارند اما از جانب خداوند انتخاب شده اند تا نوع بشر را ارشاد نمایند انها بندگان مقرب خدا بودند و از این به بعد هم در هیچ یک از ائمه شیعه سرشت خدایی وجود نخواهد داشت و دومین اقدام ایشان برای جلو گیری از اضمحلال شیعه مخالفت با صومعه نشینی و تارک دنیا شدن شیعیان بود و سومین قدم هم مخالفت با تجرد مسلمینی بود که به تقلید از مسیحیت از زن گرفتن خود داری می کردند که امام به شدت با ایشان مخالفت نمود و فرمود که این ها باعث میشود که مسلمین تضعیف شده و از مبارزه دست بردارند و نیز تعداد نفوس شیعیان توسط ازدواج نکردن رو به کاهش میگدارد ) 3 - پایه گذار عرفان در مذهب شیعه بودند . (شیخ ابوالحسن خرقانی می گوید که مسلمان و کافر در محضر دزس ایشان حاضر می شدند و در کمال ازادی عقاید خود را به بحث می گذاشتند عرفان امام عبارت است از توکل به خدا و احکام وی را به موقع اجرا گذاشتن بدون اینکه از امور دنیوی غفلت کنند و در تنیجه نظام زندگی خود را از بین ببرند بطوری که بانی عرفان اسلامی بایزید بسطامی را مورد نکوهش قرار میدهند که چرا مدت سی سال در بیابانها به سر برد و وظیفه خود را نسبت به زن و فرزندان مهمل گذاشت چون عرفان ایشان موافق ترک دنیا نیست و ایشان می فرمود که هر کس باید امور دنیوی خود را موازات امور اخروی منظم نماید. ) 4 - پایه گذار عصر تجدد در علم ایشان بودند : (ایشان عقاید ارسطو را در مورد عنصر بودن خاک و هوا را مورد ایراد ایراد قرار دادند و فرمودند که خاک و هوا یک عنصر نیستند بلکه خود از عناصر زیادی تشکیل شده اند و نیز در مورد نجوم و حرکت زمین به دور خورشید نیز عقیده رایج ان زمان را مردود خواندند ) 5 - نظریه مهم گردش زمین به دور خورشید اولین بار توسط ایشان ابراز گردید : (فرمود که این خورشید نیست که به دور زمین میگردد بلکه این زمین است که به دور خورشید میچرخد ایشان در سن دوازده سالگی نظریه بطلمیوس را در مورد گردش خورشید به دور زمین را مردود دانست و همچنین نظریه ایشان در مورد گردش زمین به دور خود است و انچه سبب توالی روز و شب میشود گردش خورشید اطراف زمین نیست بلکه گردش زمین در اطراف خود سبب می گردد که روز و شب به وجود اید و دائم نیمی از زمین تاریک و شب باشد و نیمی دیگر روشن و روز ) 6 - نظریات اعجاب بر انگیز در مورد نور و فرایند ان : این چشم ما نیست که می بیند بلکه انعکاس نوری که بر اثر بر خورد به چسم به چشم ما تابیده میشود باعث میشود که ما ان شیء را ببینیم و این علتی است برای اینکه در تاریکی قادر به دیدن اشیاء نمی باشیم ) 7 - کشف اکسیژن و ئیدروژن در اب اولین بار توسط ایشان صورت گرفت : (در اب چیزی است که اتش را موجب می شود ) 8 - پندار - عقیده - کردار در تعالیم ایشان : (عمل هر کس باید با عقیده او موافق باشدو عقیده هرکس باید از افکارش مستخرج شود ) 9 - نظریه ایشان در مورد ساختمان بدن انسان که مورد تائید دانشمندان این عصر می باشد: (ایشان مثل سایر مسلمین میفرمود که انسان از خاک افریده شده و فرق او با مسلمین دیگر این بود که راجع به افرینش انسان از خاک چیزهیایی می گفت که به عقل هیچ یک از مسلمین در ان عصر نمیرسید ایشان فرمود : تمام چیزهایی که در خاک هست در بدن ادمی وجود دارد اما به یک اندازه نیست و بعضی از انها در بدن انسان خیلی زیاد است و بعضی از انها خیلی کم او گفت 4 چیز در بدن انسان زیاد است و 8 چیز است که در بدن انسان کم می باشد که منظور از ان 4 چیز طبق یافته های جدید عبارتند از اکسیژن - کربن - ئیدروژن - ازت می باشد و ان 8 چیز عبارتند از : منیزیم - پتاسیم - سدیم - کلسیم - فسفر - کلر - گوگرد - اهن ) 10- نظریه مهم ایشان در مورد حرکت کلیه موجودات عالم : (فرموده اند که هرچه هست حرکت دارد و حتی جمادات دارای حرکت هستند و گرچه چشم ما حرکات انها را نمی بیند ولی نمیتوان چیزی را یافت که حرکت نداشته باشد و این نظریه همان نظریه مولکولی و حرکت الکترونها درون اتم می باشد ) 11- نظریه ایشان در مورد نور ستارگان : ( دربین ستارگانی که شب در اسمان می بینیم ستارگانی هستند که انقدر نورانی می باشند که خورشید در قبال انها تقریبا بی نور است ) 12- نقد تاریخ از طرف ایشان : ( ایشان اولین کسی بودند که روایات تاریخی را با دیده انتقاد نگریستند و اعلام داشتند که روایات تاریخی را نباید بدون تعمق و نقد پذیرفت و هم ایشان بودند که در نوشتن تاریخ استاد و مربی(ابن جریرطبری) شدند و سبب گردید که وقتی ابن جریر طبری برای نوشتن تاریخ قلم به دست گرفت دانست که باید چیزهایی را بنویسد که عقل بپذیرد و از ذکر افسانه هایی که شنیدن ان عوام را میخواباند خود داری نماید ) این ها شمه ای از مطالب این کتاب ارزشمند است که به نظر علاقمندان میرسانم و به مرور اهم مطالب را بطور مفصل در به رنگ عشق در اختیار دانش پژوهان و تشنه گان دانستن قرار خواهد گرفت . با امید اینکه مورد عنایت عزیزان بازدید کننده قرار گیرد التماس دعا بانو نویسنده : بانو رضوی
یکی از علوم که در محضر محمد باقر (ع ) تدریس میشد علم فیزیک بود . اگر در مورد مبانی طبی جعفر صادق (ع ) اطلاع مبسوط نداریم . در عوض در مورد مبانی فیزیکی او یعنی معلوماتش در رشته فیزیک دارای اطلاعات بالنسبه مبسوط هستیم . در محضر درس محمد باقر (ع ) فیزیک ارسطو تدریس می شد . بر کسی پوشیده نیست که فیزیک ارسطو شامل چندین علم می گردید. امروزه کسی علوم حیوان شناسی و گیاه شناسی و زمین شناسی را جزئ علم فیزیک محسوب نمی کند و هر یک از انها علمی جدا گانه است . اما در فیزیک ارسطو راجع به این علوم بحث شده . همانطور که ( مکانیک ) هم وارد فیزیک ارسطو گردیده است . اگر مفهوم فیزیک را علم الاشیائ بدانیم باید به ارسطو حق داد که مباحث فوق را در فیزیک خود اورده . چون تمام این مباحث مشمول علم الاشیائ میشود . به احتمال نزدیک به یقین فیزیک ارسطو هم از راهی وارد محضر درس محمد باقر (ع ) شد . که علوم جغرافیا و هندسه وارد شده بود. یعنی از راه قبطی های مصر وارد محضر درس محمد باقر (ع) گردیده . فرید وجدی صاحب دایره المعارف به زبان عربی نوشته است که علم طب از راه مکتب اسکندریه به جعفر صادق (ع) رسید و این موضوع صحت ندارد. برای اینکه وقتی جعفر صادق (ع ) میکرد مکتب علمی اسکندریه وجود نداشت . تا اینکه علم طب از انجا به جعفر صادق (ع ) برسد. مکتب علمی اسکندریه وابسته به کتابخانه ان بوده که بعد از اشغال مصر از طرف اعراب از بین رفته . شاید کسانی که از کتب کتابخانه اسکندریه استنساخ کردند نسخه هایی از کتب ان کتابخانه را داشتند . اما مکتب علمی اسکندریه با معدوم شدن (کتابخانه) از بین رفت . لیکن انهایی که در مکتب علمی اسکندریه پروریده شده بودند تئوریهای ان مکتب علمی بخصوص تئوری موسوم به فلسفه افلاطونیان 1 را به شاگردان یا مریدان خود اموختند و از انها به نسلهای بعد تا به ما رسید . میتوان احتمال داد که کتاب یا کتابهایی که از کتب کتابخانه اسکندریه استنساخ شده بود از مصر به جعفر صادق (ع ) رسیده. شاید منظور فرید وجدی از مکتب اسکندریه مکتبی که ( کتابخانه ) کانون ان محسوب می گردید نبوده و نمیخواسته است بگوید کتاب یا کتابهایی که یادگار مکتب اسکندریه به شمار می اید به جعفر صادق (ع ) رسید . باری جعفر صادق (ع ) در محضر پدر با علم فیزیک اشنا شد و همانطور که در علم جغرافیا به نظریه گردش خورشید به دور زمین ایراد گرفت قسمتهایی از فیزیک ارسطو را نیز مورد ایراد قرار داد . در صورتیکه هنوز به 12 سالگی نرسیده بود روزی در محضر پدرش استاد یعنی محمد باقر (ع ) به این قسمت از فیزیک ارسطو رسید که در جهان بیش از 4 عنصر وجود ندارد که عبارتند از خاک - باد - اب - اتش . جعفر صادق ایراد گرفت و گفت حیرت میکنم که مردی چون ارسطو چگونه متوجه نگردیده که خاک یک عنصر نیست بلکه در خاک عناصر متعددی وجود دارد و هریک از فلزات که در خاک می باشند یک عنصر جداگانه به شمار می اید . از زمان ارسطو تا دوره جعفر صادق (ع ) به تقریب 1000 سال گذشته بود و در ان مدت طولانی عناصر اربعه بطوری که ارسطو گفته بود یکی از ارکان علم الاشیائ محسوب میشد و کسی نبود که به ان عقیده نداشته باشد و در اندیشه هیچکس خطور نمیکرد که به ان عقیده مخالفت نماید . بعد از 1000 سال یک پسر که بیش از 12 سال از عمرش نمی گذشت گفت که خاک یک عنصر نیست بلکه متشکل از عناصر متعدد است . همین پسر بعد از اینکه خودش شروع به تدریس کرد عنصر دیگر هم از لحاظ بسیط بودن تخطئه نمود و گفت باد یک عنصر نیست بلکه متشکل از چند عنصر می باشد . امام جعفر صادق ( ع ) 1100 سال قبل از علمای قرن هیجدهم میلادی اروپا که اجزای هوا را کشف و از هم جدا کردند گفت باد ( یا هوا ) یک عنصر نیست بلکه از چند عنصر به وجود امده است ..................ادامه دارد نویسنده : بانو رضوی
من مردی هستم مسلمان دارای مذهب شیعه اثنی عشری ولی تا امروز نمیدانستم چرا مذهب شیعه را به اسم مذهب جعفری خوانده اند . راجع به جعفر صادق (ع ) امام ششم مذهب خود اطلاعی جز این نداشتم که او پسر امام محمد باقر (ع ) است و پدر امام موسی کاظم (ع ) . از تاریخ زندگی او به کلی بی اطلاع بودم و حداکثر میدانستم در کجا متولد شده و در کجا زندگی را بدرود گفته اند . اما نمیدانستم در دوره حیات چه گفته و چه کرده اند و به طریق اولی نمیدانستم چرا مذهب شیعه را به اسم جعفری می خوانند مگر امام اول ما حضرت علی ابن ابیطالب (ع ) نیست و چرا مذهب ما را مذهب علوی نخوانده اند و مذهب جعفری نامیده اند. وقتی کتاب امام حسین و ایران را در مجله خواندنیها می نوشتم در قبال عظمت و خلوص فداکاری حسین ابن علی (ع ) سر تعظیم فرود می اوردم . از خود می پرسیدم ایا شایسته نبود به پاس فداکاری حسین ابن علی (ع ) مذهب شیعه مذهب حسینی خوانده شود ؟ تا اینکه رساله ای از انتشارات مرکز مطالعات اسلامی در استرسبورگ به دستم رسید که راجع به امام جعفر صادق (ع ) امام ششم ما بود و بعد از خواندن ان رساله بر من معلوم شد چرا بین ائمه 12 گانه ما حضرت امام جعفر صادق (ع ) انقدر برجسته شد که نام ایشان را روی مذهب شیعه نهادند و ان را مذهب جعفری خواندند. ممکن است خواننده محترم بگوید که نشناختن جعفر صادق (ع ) از طرف تو ناشی از قصور و کوتاهی خودت می باشد و اگر تو کتاب بحار تالیف مجلسی و کتاب فیات الاعیان تالیف ابن خلکان و کتاب وافی تالیف ملا محسن فیض و کتاب کافی تالیف کلینی و کتاب ناسخ التواریخ تالیف لسان الملک سپهر را می خواندی امام ششم شیعیان را به خوبی می شناختی . در جواب عرض می کنم که من بعضی از کتب را راجع به امام جعفر صادق نوشته شده را خوانده ام و دیدم در اکثر انها از اعجاز و مناقب امام ششم صفحات زیاد وجود دارد ولی ننوشته اند چرا مذهب شیعه به اسم مذهب جعفری خوانده میشود . لیکن رساله ای که مرکز مطالعات استراسبورگ منتشر کرده این موضوع را برای من روشن و دیدگان نابینای مرا بینا نمود . به همین جهت در صدد برامدم انچه را که در همین رساله نوشته شده بسط بدهم و به قدر توانایی خودم امام ششم را بر مبنای تاریخ به نسل جوان ایران بشناسانم . چون از علمای مذهبی گذشته تصور نمیکنم کسی از افراد عادی بدانند که امام جعفر صادق (ع ) چگونه مذهب شیعه را از نابودی نجات داد و بطور حتم اگر او نبود امروز مذهب شیعه یا لااقل شیعه 12 امامی و 7 امامی وجود نمی داشت و حق شناسی نسبت به ان مرد بزرگ و دانشمند هم اقتضا دارد که او را به کسانی که وی را از نظر تاریخی و علمی و ایدئولوژی نمی شناسند ء بشناسانم (( ذبیح الله منصوری _ مترجم )) نویسنده : بانو رضوی
مسائل اسلامی که از قرن هفدهم میلادی مورد توجه دانشمندان اروپا بود بعد از این که در دانشگاهها در امریکا وسعت گرفت . دانشمندان امریکایی هم در صدد بر امدند که راجع به مسائل اسلامی تحقیق نمایند و فضلا میدانند که از قرن هفدهم میلادی تا امروز از طرف دانشمندان اروپا و امریکا کتب تحقیقی بسیار راجع به مسائل اسلامی و بزرگان اسلام از هر طبقه نوشته شده . که از 50 سال قبل معدودی از انها به زبان فارسی ترجمه شده و از جمله این ناتوان چند مجلد از انها را به زبان فارسی برگردانیده ام و به شکل کتاب منتشر شده است . اما دانشمندان اروپایی و امریکایی تا اغاز این قرن و حتی قبل از جنگ دوم جهانی توجهی به تحقیق در مسائل مربوط به مذهب شیعه دوازده امامی و بزرگان این مذهب نداشته اند . فقط بعد از جنگ دوم جهانی نسبت به مذهب شیعه 12 امامی و بزرگان این مذهب ابراز علاقه کردند . باید گفت که مجمع مطالعات مربوط به مسائل اسلامی در استرسبورگ یکی از شهرهای فرانسه اختصاص به مطالعات اسلامی ندارد . بلکه مجمعی است برای مطالعه در تمام ادیان جهان از جمله دین اسلام . کسانی که در ان مجمع تحقیق می کنند . ساکن دائمی اسبرسبورگ نیستند و غیر از استادان دانشگاه استراسبورگ ( و عضو مجمع مربوط به مطالعه در ادیان جهان ) دیگران در کشورهای دیگر به سر می برند . ولی تحقیقات خود را برای دبیر خانه مجمع واقع در استرسبورگ می فرستند و گاهی هم ( بطوری که از یکی از استادان دانشگاه استراسبورگ که زبان فارسی را در ان دانشگاه تدریس می کند شنیدم ) هر 2 سال یکبار در استراسبورگ مجتمع می شوند و تبادل نظر می کنند . یکی از تحقیقاتی که از طرف دانشمندان مجمع مطالعات استرسبورگ صورت گرفته تحقیقی است مربوط به مذهب شیعه 12 امامی که 25 تن از دانشمندان عضو مجمع استراسبورگ در ان شرکت داشته اند و این ناتوان قسمتی از این تحقیقات را ( در کتاب امام حسین و ایران ) منعکس کردم و قسمتی از ان تحقیقات هم مربوط به حضرت امام ششم جعفر صادق ( ع ) است . بطوری که در مقدمه دیگر در همین کتاب چاپ شده تذکر داده ام . انچه در این کتاب میخوانیم ترجمه دقیق و لفظی از ان تحقیق نیست بلکه من تحقیق را به شکلی تنظیم کرده ام که خواندنش برای فارسی زبانان اسان باشد . و بطوری که مشاهده میشود در این کتاب راجع به حضرت امام ششم (ع ) که در کتب دانشمندان ایران و سایر کشورهای اسلامی که به زبان عربی و فارسی نوشته شده نیست . این را هم می گوییم که مرتبه علمی و انسانی حضرت جعفر صادق (ع ) بسی برتر از این است که در این کتاب می خوانیم . وشاید این کتاب مبدائی بشود برای اینکه بعد دانشمندان ایرانی و سایر اقوام شیعه مذهب تحقیقی وسیع تر و جامع تر راجع به حضرت صادق (ع ) منتشر کنند. اسامی دانشمندان عضو مجمع تحقیقات استراسبورگ که تحقیق وسیع مربوط به مذهب شیعه 12 امامی از جمله تحقیق مربوط به حضرت امام ششم (ع ) به انجام رسانیدند از این قرار است : 1- اقای ارمان بل ( استاد دانشگاه های بروکسل و گان در بلژیک ) 2- اقای ژان - اوبن ( استاد دانشگاه گان ) 3- اقای روبرت بروشویک ( استاد دانشگاه پاریس ) 4- اقای کلود کاهن ( استاد دانشگاه پاریس ) 5- اقای انریکو جردلی ( استاد دانشگاه در ایتالیا و معاون فرهنگستان ) 6- اقای هانری - کوربن ( استاد دانشگاه و مدیر مطالعات مربوط به علوم مذهب شناسی ) 7- اقای توفیق - فحل ( استاد دانشگاه استراسبورگ ) 8- اقای فرانسیسکو گابریلی ( استاد دانشگاه رم ) 9- پرفسورریچارد- گرام لیخ ( استاد دانشگاه در المان غربی ) 10- دوشیزه ان - لمبتون (استاد دانشگاه در لندن ) 11- اقای ژرار- لوکنت ( استاد دانشگاه السنه شرقی در پاریس ) 12- اقای ایوان لینان - دویل فوند ( مدیر انستیتوی تحقیقاتی علمی در پاریس ) 13- اقای ویلفرید - مدلونگ ( استاد دانشگاه شیکاگو در امریکا ) 14- اقای هانری ماسه ( استاد دانشگاه در فرانسه ) 15- اقای حسین نصر ( دانشمند جوان و معروف که در موقع تحریر این سطور رییس دانشگاه صنعتی تهران هستند) 16- اقای شارل پلا ( استاد دانشگاه در پاریس ) 17- اقای موسی صدر ( مدیر موسسه علمی مطالعات اسلامی در سور واقع در لبنان ) 18- اقای ژورژ- وازدا ( استاد دانشگاه لیون در فرانسه ) 19- اقای ارنالدز ( استاد دانشگاه لیون در فرانسه ) 20- اقای الیاش ( استاد دانشگاه کالیفرنیا در شهر لس انجلس در امریکا ) 21- بانو دورن- هینچ کلیف ( استاد دانشگاه لندن ) 22- اقای فریتز مه یر ( استاد دانشگاه بال در سوئیس ) 23- اقای ژوزف - مانوز ( استاد دانشگاه فری بورگ در المان غربی ) 24- اقای هانس - مولی ( استاد دانشگاه فری بورگ ) 25- اقای هانس - رومر ( استاد دانشگاه در المان غربی ) (( ذبح الله منصوری )) نویسنده : بانو رضوی
با سلام و عرض خیر مقدم خدمت همه عزیزانی که به رنگ عشق را با صفای قدوم خود مزین فرموده اند امیدوارم که بتوانم کمکی هر چند ناچیز برای ارتقائ سطح معلومات عزیزانی که به کلبه این حقیر تشریف فرما می شوند باشم و با امید اینکه نوشته های من بتواند چهره واقعی و دوست داشتنی شیعه را برای علاقه مندان به نمایش بگذارد. بر ان شدم که سلسله مطالبی را از کتاب ارزشمند مغز متفکر جهان شیعه را برای دوستداران اهل بیت در این بلاگ بگنجانم تا ممری باشد برای شناخت بیشتر از مذهب شیعه علی الخصوص بنیانگذار و مروج و نجات دهنده شیعه - حضرت امام جعفر صادق امام ششم شیعیان به امید قبول درگاه احدیت التماس دعا بانو نویسنده : بانو رضوی
لیست کل یادداشت های این وبلاگ |
شناسنامه v پارسی بلاگv پست الکترونیک v RSS v
بانو رضوی
بنده ای از بندگان خدا
| ||||||||||||||||||||||||||
template designed by Rofouzeh |