سفارش تبلیغ
صبا ویژن

افتاب حقیقت


لینک دوستان

همسفر مهتاب
یک دل خسته
اه عاشقان
خام بدم پخته شدم سوختم
نون و القلم
در پناه تو
سرزمین دور
رویش
زمهریر
غربت تنهایی
خلوتگاه دل عاشقان
قافله نور
پرستوی مهاجر
چکاوک
شرح پریشانی
غریبستان عشق
به رنگ عشق
حرفهای نو
خاطره عشق خوب
راز سر به مهر
داهیو * سایت خود را رایگان ثبت کنید
یک رهگذر

لوگوی دوستان






تری ایکس بلاگ - به روز رسانی :  12:25 ص 84/10/19
عنوان آخرین نوشته : بی چاره خدا

تعداد بازدید

v امروز : 0 بازدید

v دیروز : 7 بازدید

v کل بازدیدها : 120968 بازدید

فهرست موضوعی یادداشت ها

85/6/14 :: 9:23 عصر

 

بعد از وقفه ای که به علت مشغله زیاد موفق به ادامه نوشتن کتاب ارزشمند مغز متفکر جهان شیعه

نشده بودم بنا به تقاضای همراهان مهربانم و دانش دوستان عزیز دوباره توفیق خدمت و معرفی این

امام همام به دوست داران اهل بیت و دانش پژوهان عزیز به اینجانب اعطا گردید

نظریات شما عزیزان امتنان همیشگی مرا در پی خواهد داشت

==========================================

یکی از نظریه های امام جعفر صادق که نبوغ علمی او را به ثبوت میرساند نظریه ای است که

راجع به انتقال بیماری بوسیله بعضی از نورها داده است .

او گفت روشنائی هایی هست که اگر از یک بیمار بر یک شخص سالم بتابد ممکن است که ان شخص

سالم را بیمار کند.

باید توجه کرد که صحبت از هوا یا انتقال میکروب ( که در نیمه اول قرن دوم هجری از ان

بی اطلاع بودند ) نیست . بلکه صحبت از روشنایی است انهم نه تمام روشنائی ها بلکه بعضی از

انوار که اگر از شخص بیمار به شخص سالم بتابد ممکن است که وی را بیمار کند .

این نظریه را علمای زیست شناسی و پزشکی از خرافات میدانستند

چون انها عقیده داشتند که عامل انتقال بیماری میکرب است یا ویروس

خواه وسیله انتقال بیماری حشرات باشند یا اب یا هوا یا تماس مستقیم دو فرد بیمار و سلام

قبل از اینکه به وجود میکروب و ویروس پی ببرند

وسیله انتقال بیماری ها را بوها میدانستند و تمام اقداماتی که در قدیم برای جلو گیری از سرایت

امراض میشد بر اساس جلوگیزی از بوها بود تا این که بوی بیماری واگیر از یک بیمار به بیمار

سالم نرسد و او را بیمار ننماید .

در هیچ دوره ای هیچکس نگفت که بعضی از نورها باعث انتقال بیماری میشود.

اما تحقیقات جدید این نظریه را که که تا قبل از ان ان را خرافه میدانستند ثابت کرد که کاملا

حقیقت دارد و بعضی از انوار اگر از بیمار به سوی سالم برود قابل انتقال است .

و اولین بار در اتحاد جماهیر شوروی سابق به این واقعیت پی بردند .

در شهر نوو- وو- سیبیرسک واقع در شوروی که یکی از مراکز بزرگ تحقیقات پزشکی و شیمیایی

و زیست شناس است ثابت شد که اولا از سلولهای بیمار اشعه ساطع میشود و چنانچه به سلولهای

سالم بتابد انها را بیمار خواهد کرد

بدون این که کوچکترین تماس بین سلولهای بیمار و سلولهای سالم وجود داشته باشد

و بی انکه از سلولهای بیمار میکروب و یا ویروس به سلولهای سالم سرایت کند .

انها دو دسته از سلولهای یک شکل از یک موجود زنده را انتخاب می کردند و انها را از هم جدا

می نمودند و می دیدند که از ان سلولها چند نوع فوتون ساطع میشود.

ادامه در پست بعدی


نوشته های دیگران ()

85/6/3 :: 8:47 عصر

با سلام خدمت شما دوست گرامی و بزرگوار

ممنون از کامنت دلگرم کننده و مرسی از پیشنهادتون

خوشحالم که مطالب با استقبال شما مواجه شده

من خودم به شخصه از خواندن این کتاب خیلی لذت بردم و با

شناخت چهره علمی امام علاقه ام به ایشان صد چندان شد

و مطمئنم که دیگر دوستان هم که شناخت چندانی نسبت به بنیانگزار مذهب شیعه ندارند

با خواندن این مقالات پی به ارزش واقعی ایشان خواهند برد

و هدف من هم همین است که چهره واقعی ائمه بر شیعیانشان ارائه شود

و متاسفانه بزرگی و دانش ائمه را برای شناخت بیشتر باید از اندیشمندان غربی بیاموزیم

دوست عزیز پیشنهاد شما را حتما به کار خواهم بست

و مطالب را کوتاهتر می نویسم

ولی برخی از مطالب انچنان به هم پیوسته هستند که خلاصه نمیشوند و مطلب ناقص می ماند

سعی می کنم تا حد امکان کوتاه بنویسم

و مابقی مطلب را در پستهای بعدی به نگارش در بیاورم

از شما خواهشمندم که خواندن مطالب وبلاگ به رنگ عشق 2 را به دیگر دوستانتان سفارش کنید

اجرکم الی الله

با تشکر و احترام

بانو


نوشته های دیگران ()

85/1/22 :: 1:9 عصر

با سلام و عرض احترام خدمت باز دید کنندگان ارجمند

و ضمن خیر مقدم

مطالب این وبلاگ در حال حاضر اختصاص به معرفی بنیان گذار مذهب شیعه جعفری

حضرت امام جعفر صادق (ع‏) دارد که از بازدید کنندگان محترم تقاضا دارم که مطالب را

با دقت مطالعه فرموده و نظر خود را برای درج ادامه این مطالب در این وبلاگ اعلام

فرمایند

با تشکر و احترام

 

بانو رضوی


نوشته های دیگران ()

85/1/13 :: 8:29 عصر

خدایا در این سال نو به بندگانت دلی عطا فرما به وسعت دریاهایت .

اندیشه ای به بزرگی و رفعت اسمانهایت .

و عشقی فروزان تر از خورشیدهای تابانت .

خداوندا بر ما ببخش به بزرگیت و ما را بنواز به مهربانیت .

امین یا رب العالمین


نوشته های دیگران ()

84/12/14 :: 7:15 عصر

یکی از بدایع علمی جعفر صادق ( ع ) راجع به نور می باشد

او گفته است که نور از طرف اشیاء به سوی چشم ما می اید و از ان نور که از طرف هر شیء به سوی چشم ما می اید فقط قسمتی به چشم ما می تابد و به همین جهت ما اشیاء دور را به خوبی نمی بینیم و اگر تمام نوری که از یک شیء‌ دور بسوی چشم ما می اید به دیده برسد ما شیء‌ دور را نزدیک خواهیم دید .و اگر بتوان چیزی ساخت که به وسیله ان تمام نوری که از شیء‌ دور می اید به چشم بتابانیم در صحرا شتری را که در فاصله 3000 ذرع می چرخد در فاصله 60 ذرعی خواهیم دید . یعنی 50 بار ان را نزدیکتر مشاهده خواهیم کرد .این تئوری توسط شاگردان امام به اطراف رفت و بعد از این در جنگهای صلیبی که تماس بین شرق و اروپا زیاد شد به اروپا منتقل گردید و در دانشگاههای اروپا تدریس شد و یکی از مدرسینشناخته شده این تئوری ( راجر بیکون انگلیسی استاد دانشگاه اکسفورد ) در انگلستان بود .

  تئوری او راجع به نور همان است که جعفر صادق (ع ) گفته و مثل ایشان اظهار کرد که اگر وسیله ای بسازیم که تمام نور اشیاء دور دست را به چشم ما برساندما انها را 50 برابر نزدیکتر خواهیم دید .

همین نظریه بود که سبب گردید در سال 1608 میلادی لیپرشی فلاماندی اولین دوربین را اختراع کرد و همان دوربین است که نمونه ای شد برای اینکه گالیله معروف بتواند دوربین فلکی خودرا بسازد و او دوربین فلکی خود را در اولین ماه سال 1610 میلادی به کار انداخت و در شب هفتم ژانویه با ان ستارگان اسمان را از نظر گذرانید بطوری که می بینیم بین تاریخ ساختن دوربین از طرف مخترع فلاماندی و گالیله بیش از 2 سال فاصله وجود ندارد .چون گالیله دوربین خود را در اولین ماه سال 1610 مورد استفاده قرار داد میتوان گفت که از 2 سال هم کمتر می باشد و لذا بعید نیست که فکر ساختن دوربین فلکی در یک زمان به فکر هر دو رسیده باشدبنا بر انچه گفته شد تئوری نور امام جعفر صادق چون قرن ها بعد از او سبب گردید که بتواند دوربین فلکی بسازند و با ان اجرام سماوی را مورد ترصید قرار دهند کمک به توسعه علم در عصر( تجدد ) نمود .بطوری که گفتیم در دوره امام صادق صنعت دارای رواج و قوت دوره تجدد نبود و لذا جعفر صادق که این تئوری نور را ذکر کرد خود نتوانست دوربینی بسازد که با ان بتوان اجرام سماوی را از نظر بگذرانند . اما عدم توانایی او برای ساختن دوربین از ارزش تئوری نور نمی کاهد .

نکته دیگری که در تئوری اما صادق (ع ) راجع به نور جلب توجه می نماید این است که وی گفت : نور از طرف اشیاء‌ به سوی چشم انسان می اید . در صورتیکه قبل از او می گفتند که روشنائی از طرف چشم به سوی اشیاء‌ میرود .جعفر صادق ( ع ) اولین کسی است که این نظریه را رد کرد و گفت : نور از چشم به سوی اشیاء‌ نمیرود بلکه از طرف اشیاء به سوی چشم می اید و دلیل ان این است که ما در تاریکی چیزی نمی بینیم .

امام صادق (ع ) گفت برای اینکه بتوان چیزی را دید باید ان شیء روشن باشد و اگر خود روشن نیست باید یک شیء نورانی بر ان بتابد و ان را روشن کند تا بتوان ان را دید .در مورد سرعت نور هم نظریه ایشان با توجه به عصر او بسیار جالب توجه می باشد .او گفت که سرعت نور که بطرف چشم ما می اید فوری است و از انواع حرکات است .

یک مرتبه دیگر این نکته را ذکر می کنیم که وسائل تکنیکی زمان اجازه نمیداد که امام بتواند سرعت نور را اندازه بگیرد ولی همین که گفت نور حرکت است و سرعت ان فوری می باشد تقریبا" نظریه ای شبیه به این دوره راجع به نور گفته است .روایتی از ایشان نقل می کنند که روزی در محضر درس خود گفته است : نور قوی می تواند اجسام سنگین را به حرکت در اورد و نوری که در کوه طور سینا بر موسی اشکار گردید از نورهایی بود که اگر مشیت خداوند تعلق میگرفت کوه را به حرکت در می اورد ممکن است فکر کنیم بر طبق این روایت ایشان اساس تئوری لیزر را پیشگویی کرده اند

به عقیده ما انچه ایشان راجع به حرکت و سرعت نور و اینکه نور از اشیاء‌ به چشم ما می تابد گفته اهمیتش زیاد تر از تئوری لیزر بطور ساده است چون این تئوری قبلا"ابراز شده بود ولی انچه راجع به سرعت و حرکت و تمرکز نور و اینکه نور از اشیاء‌ به چشم ما می تابد گفت مخصوص اوست


نوشته های دیگران ()

84/11/27 :: 3:14 عصر

امام صادق فرمودند هر چیز که به ادمی بیاموزد علم است .

امام صادق متوجه شده بود که ادب و علم علاوه بر این که فرهنگ مذهبی شیعه را تقویت می نماید وسیله تقویت مسلمین در قبال سایر اقوام است و طوری ادب و علم در دنیای اسلامی وسعت به هم رسانید که قرن چهارم هجری قرن طلایی ادب و علم در جهان اسلامی گردید و اروپائیان از علوم اسلامی خیلی استفاده کردند

امام صادق عقیده داشت که نوع بشر در دوره طولانی زندگی خود در این جهان فقط مدتهایی کوتاه را اختصاص به علم داده است و بیشتر از علم بری بوده است و دوچیز او را از علم دور میکرد

اول نداشتن مربی و معلم تا اینکه وی را تشویق به فراگرفتن علوم نماید

دوم تنبلی انسان و اینگه چون فرا گرفتن علم زحمت داشت انسان از ان کار پر زحمت می گریخت.

میتوانیم به یقین بگوییم که اطلاعات امام صادق راجع به پیدایش زمین خیلی بیشتر از معاصران بوده است چون گاهی از او چیزهایی شنیده میشد که نشان میداد از چگونگی اغاز خلقت اطلاع دارد

یک روز به شاگردان خود گفت سنگهای بزرگ که بر کوه می بینید در اغاز مواد مذاب بوده که بعد از سرد شدن به این شکل در امده است

برای نشان دادن اهمیت این نظریه که در دوازده قرن پیش ابراز گردید کافی است بگوییم که در اغاز انقلاب فرانسه و پایان قرن هیجدهم میلادی هنوز علمای اروپا تردید داشتند که ایا زمین در اغاز یک جرم مذاب بوده یا نه ؟

امام صادق گفت که خواص اشیاء وقتی به خوبی بر ما معلوم میشود که بتوانیم قسمت کوچک از یک شیء را بطور دقیق مورد تحقیق قرار دهیم و از روی خواص ان به خواص جسم بزرگ پی ببریم .

از امام صادق پرسیدند : چه کسی را میتوان دانای مطلق دانست و در چه موقع ادمی احساس میکند که همه چیز را اموخته است

امام گفت : این پرسش را باید به دو قسمت تجزیه کنید و هر یک را جداگانه از من بپرسید

اول اینکه چه کسی را میتوان دانای مطلق دانست

در جواب می گویم جز ذات خدا دانای مطلق وجود ندارد و محال است از ابنای بشر کسی دانای مطلق باشد برای اینکه علم انقدر وسعت دارد که کسی نمیتواند به همه دانستنیها پی ببرد ولو اینکه هزاران سال عمر کند و پیوسته در حال تحصیل علم باشد

شاید پس از هزاران سال عمر کردن بتوان به تمام علوم این جهان واقف شد اما در ماورا این جهان دنیاهایی است که در ان دنیاها علومی وجود دارد و انکه تمام علوم این جهان را اموخت اگر وارد دنیاهای دیگر شود جاهل است و بایستی شروع به تحصیل نماید تا از علوم این دنیاها واقف شود.

این است که جز ذات خدا دانای مطلق وجود ندارد

چه موقع انسان از علم غنی میشود ؟

امام صادق گفت : جواب این پرسش در اولین پاسخ داده شده و گفتم اگر انسان هزاران سال عمر کند و پیوسته مشغول تحصیل باشد تمام دانستنیها را فرا نخواهد گرفت

بنا براین هیچ کس هیچ زمان نمیتواند احساس کند که از علم غنی است فقط انهایی احساس میکنند که از علم غنی هستند که جاهل باشند

از امام پرسیدند که منظور از علم دنیاهای دیگر چیست ؟

او گفت غیر از این جهان که در ان زندگی می کنیم دنیاهای دیگری وجود دارد که بسی بزرگتر از این جهان است و در ان دنیاها علومی هست که شاید با علوم این جهان فرق داشته باشد

پرسیدند که شمار دنیاهای دیگر چقدر است

جواب داد جز خداوند کسی از شمار دنیاهای دیگر اطلاع ندارد

از او پرسیدند چگونه علوم دنیاهای دیگر با علوم این جهان فرق دارد

گفت : در دنیاهای دیگر دو نوع علم وجود دارد

نوعی از ان شبیه به علوم این جهان است و اگر کسی از این جهان به ان دنیا ها برود میتواند ان علوم را فرا گیرد

اما در بعضی از دنیاهای دیگر شاید علومی وجود داشته باشد که اندیشه مردم این دنیا قادر به ادراک انها نیست

این گفته امام صادق برای دانشمندان نسلهای بعد یک معما شده بود بعضی ان را قابل قبول نمیدانستند و می گفتند که جعفر صادق انچه را که در این مورد گفته موجه نیست

یکی از کسانی که در این گفته امام تردید کرد ابن راوندی اصفهانی است که از او نام بردیم

و او گفت که عقل بشر قادر به ادراک هر چیز که علم باشد هست

چه علوم این دنیا و چه علوم دنیاهای دیگر

ولی شاگردان جعفر صادق این گفته را پذیرفتند

در این قرن که تئوری نسبیت انشتین یک فصل جدید و بدون سابقه در فیزیک به وجود اورد و بعد هم تئوری وجود ( ضد ماده ) از حدود تئوری تجاوز کرد و وارد مرحله علم گردید و بر دانشمندان محقق شد که ضد ماده هست

گفته جعفر صادق قابل فهم میشود

چون در دنیای ضد ماده قوانین فیزیکی غیر از قوانین فیزیکی دنیای ماست از این بالاتر قوانین منطق و استدلال غیر از ان است که عقل ما قادر به ادراک انها می باشد

جهان ضد ماده دنیایی است که در ان درون اتم ها شارژ الکترون مثبت است و شارژ پروتون در هسته اتم منفی است .

اما در دنیای ما درون اتم شارژ الکترون منفی است و شارژ پروتون در هسته اتم مثبت می باشد.

در جهانی که شارژ الکترونهای اتم مثبت است و شارژ پروتونها منفی معلوم نیست چه قوانین فیزیکی حکم فرمایی می کند .


نوشته های دیگران ()

84/10/21 :: 12:40 صبح

عید سعید غدیر خم بر شما عزیزان مبارک

علی ای همای رحمت تو چه ایتی خدا را

که زما سوا فکندی همه سایه همـــــا را

برو ای گدای مسکین در خانه علـــــی زن

که نگین پادشاهی دهد از کرم گـــــــدا را

.........................................

عید سعید قربان

عید صداقت در برابر حق

عید شکستن بتهای درون

عید خلوص در برابر معشوق

بر همگان مبارک باد


نوشته های دیگران ()

84/9/30 :: 9:22 عصر

ابن راوندی که بود؟

ابوالحسن احمدابن یحیی ابن اسحاق راوندی اهل قصبه ( راوند ) بود و راوند بین کاشان و اصفهان قرار داشت .

او در 19 سالگی تمام علوم زمان خود را فرا گرفت و دیگر علمی نمانده بود که نداند هیچ یک از واجبات دین را ترک نمی کرد .

اولین کتاب خود را به اسم ( لاابتدا و الاعاده ) در ری نوشت .

در ان کتاب و در کتاب دوم خود به اسم ( الاسماء‌ و الاحکام ) نشان داد که یک مسلمان صمیمی و متعصب می باشد .

اما بعد کتابهایی نوشت که نه فقط در ان به فروع دین اسلام حمله ور گردید بلکه اصول دین را هم مورد حمله قرار داد .

او در اغاز نسبت به ائمه شیعه از جمله جعفر صادق (ع ) که 50 سال قبل از تولد او زندگی را بدرود گفته ابراز ارادت می کرد

نه فقط مذهب شیعه را مورد تردید قرار داد بلکه بنای مخالفت شدید را به اصول اسلام گذاشت و چند کتاب یکی بعد از دیگری علیه توحید نوشت .

بنا بر گفته ابن راوندی خداوند در اغاز داری هیچ یک از صفاتی که به او نسبت داده بودند نبوده و بعد از اینکه به وجود امد به تدریج ان صفات را برای خود به وجود اورد

اگر ابن راوندی این گفته را در قرون وسطی در اروپا بر زبان می اورد او را محکوم به مرگ می کردند و در اتش می سوزانیدند یا اینکه به طریقی دیگر به هلاکت میرساندند .

اما در نیمه اول قرن سوم هجری هیج کس مزاحم او نشد و در صدد بر نیامد که کتابهای او را بشوید و یا بسوزاند .

فقط به او جواب می دادند .

فرهنگی که حضرت صادق (ع ) به وجود اورد انقدر علاقه به بحث ازاد داشت که کفر ابن راوندی را نشنیده می گرفت و ان را جزء بحثهای فلسفی بشمار می اورد و کسی در صدد بر نمی امد که به جرم مرتد شدن وی را دستگیر و محاکمه کند و به کیفر برساند .

بر طبق کیش اسلام ان کس که مسلمان است و مرتد می شود بایستی به قتل برسد معهذا باز کسی مزاحم ابن راوندی نگردید ولی همچنان به وی جواب میدادند

ابن راوندی اولین کسی است که گفت بدن ما در تمام دوره عمر از دشمنانی احاطه شده که قصد دارند ما را معدوم نمایند اما در داخل بدن ما چیزهایی به وجود می اید که ان دشمنان را دفع میکنند و نمی گذارند که انها بر ما چیره شوند .

ابن راوندی علاوه بر اینکه در طب نظریه های جالب توجهی داشته چون از نسل دوم یا سوم شاگردان جعفر ابن صادق (ع ) بوده در شیمی هم بدون اطلاع نبوده و بطوری که میگویند کیمیاگر به شمار می امده است.

از این جهت ما شمه ای از زندگی ابن راوندی را ذکر کردیم تا نشان بدهیم

در فرهنگ مذهبی که جعفر صادق(ع ) بنیان نهاده بحث چقدر ازاد بوده و هیچ کس را به مناسبت نظرهایی که ابراز می کرد مورد ازار قرار نمیدادند.

رمز نیرومندی فرهنگ مذهبی جعفر صادق (ع ) در این بود که از چهار رکن ان فرهنگ فقط یک رکن ان را مذهب تشکیل می داد و سه رکن دیگر عبارت بود از ادب - علم - عرفان

در تاریخ جهان سابقه ندارد که ادب و علم در هیچ مکتب مذهبی به اندازه فرهنگ مذهبی جعفر صادق (ع ) اهلیت داشته باشد .

انقدر ادب و علم در فرهنگ مذهبی ایشان درای اهمیت بود که محقق از خود می پرسد - ایا در فرهنگ مذهبی اهمیت ادب بیشتر بود یا اهمیت مذهب ؟

و ایا علم زیادتر اهمیت داشت یا به مذهب بیشتر اهمیت می دادند ؟

جعفر صادق (ع ) میدانست و میگفت که یک مومن برای اینکه دارای ایمان متقین بشود باید از علم و ادب برخوردار باشد .

او می گفت ایمان یک فرد عامی سطحی و بدون ریشه است .او به مناسبت عامی بودن نمیتواند بفهمد که به چه ایمان دارد و برای چه ایمان دارد و چون ایمانش دارای ریشه نیست ممکن است روزی ایمان را از دست بدهد.

اما ان مومن که از ادب و علم برخوردار می باشد چون می داند به چه و برای چه ایمان دارد تا روزی که زنده است ایمانش متزلزل نمیشود .

جعفر صادق (ع ) برای اینکه نشان بدهد که ادب چگونه ریشه ایمان را عمیق و تقویت می کند از مذاهب دیگر هم مثال می اورد و می گفت :

وقتی اسلام توسعه یافت از جزیرة العرب وارد کشورهای دیگر شد سکنه عامی ان کشورها زود اسلام را می پذیرفتند اما انها که از ادب و علم برخوردار بودند اسلام را نمی پذیرفتند و مدتی که گذشت و بر انها محقق شد که اسلام دین دنیا و اخرت است ان را پذیرفتند .

جعفر صادق (ع ) در مورد ادب تعریفی کرده که تصور نمی کنیم جامع تر از این تعریف : تعریفی از ادب شده باشد .

او گفته است که ادب عبارت است از : جامه ایست که بر انچه که میگویند و می نویسند می پوشانند تا در گوش و ذهن شنونده و خواننده جالب تر جلوه کند .

باید توجه نمود که جعفر صادق (ع ) نمی گوید که انچه می گویند و می نویسند بدون ان جامه جالب نیست اما بدون ان جامه هم گفته و نوشته ها را جالب می داند منتهی میگوید که وقتی جامه ادب را بر انها بپوشانید جالب توجه تر میشود .

ایا در دوازده و نیم قرن از زمان شهادت اما جعفر صادق (ع ) گذشته تا امروز کسی از ادب تعریفی کرده که اینطور کوتاه و جامع و منطقی باشد.

امام جعفر صادق (ع ) از جمله افراد نادر بود که به ادب و علم هر دو علاقه داشت .

بالای سر ایشان در محلی که برای تدریس نشسته بود این بیت به نظر می رسید الیس الیتیم قدمات والده - ان الیتیم یتیم العلم و الادب

یعنی یتیم ان نیست که پدرش مرده بلکه ان است که از علم و ادب بی بهره می باشد .

ایشان در نیمه اول قرن دوم هجری مشوق اثار ادبی منثور شد بطوری که میتوان گفت بوجود اورنده رشته ادبی منثور در زبان قوم عرب ایشان بوده می گویند که جعفر صادق (ع ) اولین کسی است که در قوم عرب جایزه ادبی را بر قرار کرد .

در این که جعفر صادق (ع ) برای نویسندگاه اثار ادبی منثور جایزه در نظر گرفت تردیدی نداریم

در نظر ایشان ادیب فقط ان نبود که شعر بسراید یا خطابه ای را فی البداهه ایراد کند یا خطابه ای را بنویسد و انگاه بخواند بلکه هر کس که در هر رشته ای چیزی را به نظم در می اورد یا چیزی به نثر می نوشت که بنا برا تعریف ایشان از ادب جالب تر بود ادیب محسوب میشد جعفر صادق ادب و علم را نه فقط از لحاظ فرهنگ مذهبی ضروری می دانست بلکه برای بالا رفتن حیثیت انسانی و تقویت صفات نیکو در ادمیان ادب و علم را مورد لزوم می دید

او می فهمید در جامعه ای که افراد ان ادیب و عالم باشند تجاوز به حقوق دیگران بندرت دیده میشد و اگر هم از ادب و علم برخوردار بشوند روابط افراد در تمام قسمتها تسهیل می گردید .

ایشان فرهنگ مذهبی را که چهار رکن ان در نظر و ( مذهب - ادب - علم - عرفان ) بود برای بقا و تقویت مذهب شیعه خیلی مفید تر و موثر تر از ساختن بناهای بزرگ برای همان مذهب می دانست .

ایشان برای مذهب شیعه بنایی چون ( سنت پیر )( نام کلیسایی است )

نساخت اما فرهنگ مذهبی که وی بوجود اورده بیش از ( سنت پیر ) دوام کرد .

یک بنای مذهبی را میتوان را میتوان ویران نمود همانطور که اولین کلیسای سنت پیر را ویران نمودند اما کسی نتوانست فرهنگ مذهبی جعفر صادق (ع ) را از بین ببرد .


نوشته های دیگران ()

84/9/11 :: 8:40 عصر

با سلام خدمت دوستان

بهتر دیدم برای اشنایی بیشتر شما عزیزان مختصری از کتاب مغز متفکر جهان شیعه ( ترجمه شادروان ذبیح الله منصوری ) را به اختصار بیان دارم تا با علاقه مندی بیشتر پیگیر مطالب ارائه شده دراین بلاگ باشید

این سری مطالب بصورت هفتگی به روز خواهد شد

امید که مورد توجه همه جستجوگران فهیم قرار بگیرد

با تشکر بانو

--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

امام جعفر صادق (ع ) بودند که :

1 - برای اولین بار عقیده ارسطو را مبنی بر عنصر بودن خاک و هوا مورد ایراد قرار دادند: ( ایشان فرمودند که خاک یک

عنصر بسیط نیست و مرکب از عناصر گوناگون است و نیز باد ( هوا ) هم عنصر بسیط نیست و مرکب از عناصری

است که با هم هوا را تشکیل می دهند )

2 - مذهب شیعه را از نابودی نجات دادند. ( اولین قدم امام در جلوگیری از اضمحلال شیعه مخالفت با عقیده ای بود که

گویا به تقلید از مسیحیان بین مسلمین و شیعیان بوجود امده بود مبنی بر اینکه عده ای بر ان بودند که پیغمبر اسلام (ص)

ئ غلی ابن ابی طالب (ع ) را و بعد از او حسین بن علی و علی بن حسین و محمدبن علی که ائمه شیعیان می باشند

دارای جنبه ملکوتی جلوه دهند . از اولین روز تدریس امام صادق (ع ) شدیدا با این نظریه مخالفت کردند و فرمود که

سرشت پیغمبر و سرشت اجدادم و خود من سرشت خدایی وجود ندارد و پیغمبر صریح گفت من انسانی هستم مثل شما

امام می فرمود که پیغمبر اسلام و ائمه انسان هستند و هیچ یک از انها ماهیت خدایی ندارند اما از جانب خداوند انتخاب

شده اند تا نوع بشر را ارشاد نمایند انها بندگان مقرب خدا بودند و از این به بعد هم در هیچ یک از ائمه شیعه سرشت

خدایی وجود نخواهد داشت و دومین اقدام ایشان برای جلو گیری از اضمحلال شیعه مخالفت با صومعه نشینی و تارک

دنیا شدن شیعیان بود و سومین قدم هم مخالفت با تجرد مسلمینی بود که به تقلید از مسیحیت از زن گرفتن خود داری

می کردند که امام به شدت با ایشان مخالفت نمود و فرمود که این ها باعث میشود که مسلمین تضعیف شده و از مبارزه

دست بردارند و نیز تعداد نفوس شیعیان توسط ازدواج نکردن رو به کاهش میگدارد )

3 - پایه گذار عرفان در مذهب شیعه بودند . (شیخ ابوالحسن خرقانی می گوید که مسلمان و کافر در محضر دزس

ایشان حاضر می شدند و در کمال ازادی عقاید خود را به بحث می گذاشتند عرفان امام عبارت است از توکل به خدا

و احکام وی را به موقع اجرا گذاشتن بدون اینکه از امور دنیوی غفلت کنند و در تنیجه نظام زندگی خود را از بین

ببرند بطوری که بانی عرفان اسلامی بایزید بسطامی را مورد نکوهش قرار میدهند که چرا مدت سی سال در بیابانها

به سر برد و وظیفه خود را نسبت به زن و فرزندان مهمل گذاشت چون عرفان ایشان موافق ترک دنیا نیست و ایشان

می فرمود که هر کس باید امور دنیوی خود را موازات امور اخروی منظم نماید. )

4 - پایه گذار عصر تجدد در علم ایشان بودند : (ایشان عقاید ارسطو را در مورد عنصر بودن خاک و هوا را مورد ایراد

ایراد قرار دادند و فرمودند که خاک و هوا یک عنصر نیستند بلکه خود از عناصر زیادی تشکیل شده اند و نیز در مورد

نجوم و حرکت زمین به دور خورشید نیز عقیده رایج ان زمان را مردود خواندند )

5 - نظریه مهم گردش زمین به دور خورشید اولین بار توسط ایشان ابراز گردید : (فرمود که این خورشید نیست که به دور

زمین میگردد بلکه این زمین است که به دور خورشید میچرخد ایشان در سن دوازده سالگی نظریه بطلمیوس را در

مورد گردش خورشید به دور زمین را مردود دانست و همچنین نظریه ایشان در مورد گردش زمین به دور خود است

و انچه سبب توالی روز و شب میشود گردش خورشید اطراف زمین نیست بلکه گردش زمین در اطراف خود سبب

می گردد که روز و شب به وجود اید و دائم نیمی از زمین تاریک و شب باشد و نیمی دیگر روشن و روز )

6 - نظریات اعجاب بر انگیز در مورد نور و فرایند ان : این چشم ما نیست که می بیند بلکه انعکاس نوری که بر اثر

بر خورد به چسم به چشم ما تابیده میشود باعث میشود که ما ان شیء را ببینیم و این علتی است برای اینکه در تاریکی

قادر به دیدن اشیاء‌ نمی باشیم )

7 - کشف اکسیژن و ئیدروژن در اب اولین بار توسط ایشان صورت گرفت : (در اب چیزی است که اتش را موجب

می شود )

8 - پندار - عقیده - کردار در تعالیم ایشان : (عمل هر کس باید با عقیده او موافق باشدو عقیده هرکس باید از افکارش

مستخرج شود )

9 - نظریه ایشان در مورد ساختمان بدن انسان که مورد تائید دانشمندان این عصر می باشد: (ایشان مثل سایر مسلمین

میفرمود که انسان از خاک افریده شده و فرق او با مسلمین دیگر این بود که راجع به افرینش انسان از خاک چیزهیایی

می گفت که به عقل هیچ یک از مسلمین در ان عصر نمیرسید ایشان فرمود : تمام چیزهایی که در خاک هست در بدن

ادمی وجود دارد اما به یک اندازه نیست و بعضی از انها در بدن انسان خیلی زیاد است و بعضی از انها خیلی کم او

گفت 4 چیز در بدن انسان زیاد است و 8 چیز است که در بدن انسان کم می باشد که منظور از ان 4 چیز طبق یافته

های جدید عبارتند از اکسیژن - کربن - ئیدروژن - ازت می باشد و ان 8 چیز عبارتند از : منیزیم - پتاسیم - سدیم -

کلسیم - فسفر - کلر - گوگرد - اهن )

10- نظریه مهم ایشان در مورد حرکت کلیه موجودات عالم : (فرموده اند که هرچه هست حرکت دارد و حتی جمادات دارای

حرکت هستند و گرچه چشم ما حرکات انها را نمی بیند ولی نمیتوان چیزی را یافت که حرکت نداشته باشد و این نظریه

همان نظریه مولکولی و حرکت الکترونها درون اتم می باشد )

11- نظریه ایشان در مورد نور ستارگان : ( دربین ستارگانی که شب در اسمان می بینیم ستارگانی هستند که انقدر نورانی

می باشند که خورشید در قبال انها تقریبا بی نور است )

12- نقد تاریخ از طرف ایشان : ( ایشان اولین کسی بودند که روایات تاریخی را با دیده انتقاد نگریستند و اعلام داشتند که

روایات تاریخی را نباید بدون تعمق و نقد پذیرفت و هم ایشان بودند که در نوشتن تاریخ استاد و مربی(ابن جریرطبری)

شدند و سبب گردید که وقتی ابن جریر طبری برای نوشتن تاریخ قلم به دست گرفت دانست که باید چیزهایی را بنویسد

که عقل بپذیرد و از ذکر افسانه هایی که شنیدن ان عوام را میخواباند خود داری نماید )

این ها شمه ای از مطالب این کتاب ارزشمند است که به نظر علاقمندان میرسانم و به مرور اهم مطالب را بطور مفصل

در به رنگ عشق در اختیار دانش پژوهان و تشنه گان دانستن قرار خواهد گرفت .

با امید اینکه مورد عنایت عزیزان بازدید کننده قرار گیرد

التماس دعا

بانو


نوشته های دیگران ()

84/9/9 :: 9:48 عصر

 یکی از علوم که در محضر محمد باقر (ع ) تدریس میشد علم فیزیک بود .

اگر در مورد مبانی طبی جعفر صادق (ع ) اطلاع مبسوط نداریم . در عوض در مورد مبانی فیزیکی او یعنی معلوماتش در رشته فیزیک دارای اطلاعات بالنسبه مبسوط هستیم .

در محضر درس محمد باقر (ع ) فیزیک ارسطو تدریس می شد . بر کسی پوشیده نیست که فیزیک ارسطو شامل چندین علم می گردید. امروزه کسی علوم حیوان شناسی و گیاه شناسی و زمین شناسی را جزئ علم فیزیک محسوب نمی کند و هر یک از انها علمی جدا گانه است .

اما در فیزیک ارسطو راجع به این علوم بحث شده .

همانطور که ( مکانیک ) هم وارد فیزیک ارسطو گردیده است .

اگر مفهوم فیزیک را علم الاشیائ بدانیم باید به ارسطو حق داد که مباحث فوق را در فیزیک خود اورده . چون تمام این مباحث مشمول علم الاشیائ میشود .

به احتمال نزدیک به یقین فیزیک ارسطو هم از راهی وارد محضر درس محمد باقر (ع ) شد . که علوم جغرافیا و هندسه وارد شده بود. یعنی از راه قبطی های مصر وارد محضر درس محمد باقر (ع) گردیده .

فرید وجدی صاحب دایره المعارف به زبان عربی نوشته است که علم طب از راه مکتب اسکندریه به جعفر صادق (ع) رسید و این موضوع صحت ندارد. برای اینکه وقتی جعفر صادق (ع‌ ) میکرد مکتب علمی اسکندریه وجود نداشت . تا اینکه علم طب از انجا به جعفر صادق (ع‌ ) برسد.

مکتب علمی اسکندریه وابسته به کتابخانه ان بوده که بعد از اشغال مصر از طرف اعراب از بین رفته .

شاید کسانی که از کتب کتابخانه اسکندریه استنساخ کردند نسخه هایی از کتب ان کتابخانه را داشتند . اما مکتب علمی اسکندریه با معدوم شدن (کتابخانه) از بین رفت .

لیکن انهایی که در مکتب علمی اسکندریه پروریده شده بودند تئوریهای ان مکتب علمی بخصوص تئوری موسوم به فلسفه افلاطونیان 1 را به شاگردان یا مریدان خود اموختند و از انها به نسلهای بعد تا به ما رسید .

میتوان احتمال داد که کتاب یا کتابهایی که از کتب کتابخانه اسکندریه استنساخ شده بود از مصر به جعفر صادق (ع‌ ) رسیده.

شاید منظور فرید وجدی از مکتب اسکندریه مکتبی که ( کتابخانه ) کانون ان محسوب می گردید نبوده و نمیخواسته است بگوید کتاب یا کتابهایی که یادگار مکتب اسکندریه به شمار می اید به جعفر صادق (ع ) رسید .

باری جعفر صادق (‌ع ) در محضر پدر با علم فیزیک اشنا شد و همانطور که در علم جغرافیا به نظریه گردش خورشید به دور زمین ایراد گرفت قسمتهایی از فیزیک ارسطو را نیز مورد ایراد قرار داد . در صورتیکه هنوز به 12 سالگی نرسیده بود روزی در محضر پدرش استاد یعنی محمد باقر (ع ) به این قسمت از فیزیک ارسطو رسید که در جهان بیش از 4 عنصر وجود ندارد که عبارتند از خاک - باد - اب - اتش .

جعفر صادق ایراد گرفت و گفت حیرت میکنم که مردی چون ارسطو چگونه متوجه نگردیده که خاک یک عنصر نیست بلکه در خاک عناصر متعددی وجود دارد و هریک از فلزات که در خاک می باشند یک عنصر جداگانه به شمار می اید .

از زمان ارسطو تا دوره جعفر صادق (ع ) به تقریب 1000 سال گذشته بود و در ان مدت طولانی عناصر اربعه بطوری که ارسطو گفته بود یکی از ارکان علم الاشیائ محسوب میشد و کسی نبود که به ان عقیده نداشته باشد و در اندیشه هیچکس خطور نمیکرد که به ان عقیده مخالفت نماید . بعد از 1000 سال یک پسر که بیش از 12 سال از عمرش نمی گذشت گفت که خاک یک عنصر نیست بلکه متشکل از عناصر متعدد است .

همین پسر بعد از اینکه خودش شروع به تدریس کرد عنصر دیگر هم از لحاظ بسیط بودن تخطئه نمود و گفت باد یک عنصر نیست بلکه متشکل از چند عنصر می باشد .

امام جعفر صادق ( ع ) 1100 سال قبل از علمای قرن هیجدهم میلادی اروپا که اجزای هوا را کشف و از هم جدا کردند گفت باد ( یا هوا ) یک عنصر نیست بلکه از چند عنصر به وجود امده است ..................ادامه دارد


نوشته های دیگران ()
<      1   2   3      >

لیست کل یادداشت های این وبلاگ


منوى اصلى

خانه v
شناسنامه v
پارسی بلاگv
پست الکترونیک v
 RSS  v

درباره خودم

افتاب حقیقت
بانو رضوی
بنده ای از بندگان خدا

لوگوى وبلاگ

افتاب حقیقت

وضعیت من در یاهو

یــــاهـو

اوقات شرعی

اشتراک در خبرنامه

 

template designed by Rofouzeh